تراوشات یک ذهن

از کوزه همان برون تراود که در اوست
تراوشات یک ذهن

سعی دارم مطالبی بنویسم که به تعداد کلماتشان و وقتی که از شما میگیرند ارزش داشته باشند؛ چون آن واژه ها از باورهای من سرچشمه دارند.
به انتقادات و نظراتتون نیازمندم تا بتونم بهتر بنویسم.
*قانون وبلاگ: 80% صداقت!
عکس نوشته:
اینم از کوزه ی ما...

بخش های ویژه
پیشنهاد های حسان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواهرزاده» ثبت شده است

  • ۱

دوستی دارم که خواهرزاده ی حاضر جوابی دارد، نه ببخشید خواهرزاده ی خیلی خیلی حاضرجوابی دارد! پسری پنج، شش سال که بعید می دانم بتوان جوابش را داد و او را ساکت کرد!

برای مثال دوستم تعریف می کرد که خواهرزاده اش کنار یکی از دوستان نشسته بود که آن مرد به خواهرزاده اش می گوید: اجازه میدی بوست کنم؟

خواهرزاده می گوید: باید یه چیزی بدی همین طوری که نمیشه!

آن مرد یک شکلات پیدا می کند و به او می دهد و می گوید: حالا اجازه میدی؟

خواهرزاده می گوید: نه!

مرد می پرسد: چرا؟

جواب می دهد: چون میخوام بهت بفهمونم که آدما وقتی خرشون از پل گذشت دیگه بهت اهمیت نمیدن!!!

مرد می گوید: یعنی تو هم مثل اون آدمایی؟؟

جواب  می دهد: نه من بدون تو از پل رد نمیشم! میدونی چرا؟؟!

مرد می گوید: حتما به خاطر اینکه خیلی منو دوست داری!

خواهرزاده ی دوستم می گوید: نه خیر به خاطر اینکه تو خَرَمی منم باید سوارت بشم تا بتونم از پل رد بشم!!!!

(عکس صرفا برای تلطیف فضا!!)

به دوستم گفتم راحت می شود از روی شخصیتش یک فیلم خوب ساخت! او هم گفت بگذار از خودش بپرسم.

جواب داده بود: کی میخواد فیلم بسازه؟

دوستم گفته بود: یکی از دوستام.

گفته بود: پس اول یه فیلم رازبقا از روی تو درست کنه بیاره من ببینم اگه خوب بود میذارم از من هم فیلم درست کنه!!

:)))

شاید الآن جواب هایی به ذهنتان برسد که اگر جای کاراکترهای نگون بخت داستان بودید آن جملات را بگویید، اما اطمینان می دهم که جواب سر سختانه ای به شما هم می داد :)

هر چقدر زمان رو به جلو میرود کودکان باهوش تر و فهمیده تر می شوند. خدا به داد ما برسد :)

  • حسان