هیچوقت به ما اعتماد نکن.
ما فقط انسانیم. بالاخره یکجا ناامبدت می کنیم.
/west world
هیچوقت به ما اعتماد نکن.
ما فقط انسانیم. بالاخره یکجا ناامبدت می کنیم.
/west world
حسن ماه پیش یکی دیگه از خواب هاش رو برام تعریف کرد:
خواب دیدم حاکم شدم و برای گشت زدن از کاخ بیرون اومدم و به طرف بازار رفتم. همون جا دیدم یک دزد از مغازه ای دزدی کرد ولی سریع سربازهایی که همراه من بودن دستگیرش کردن. درحالی که داشتم به خودم و سربازهام مینازیدم از دور دیدم یک دیوان مرتب سر تکون می داد. دستور دادم بیارنش جلو و ازش پرسیدم: به نظرت مجازات دزدی چیه؟
جواب داد: گر دزد سرقت رو شغل خود کرده باشه دستش باید قطع بشه.
اما اگر بخاطر گرسنگی باشه باید دست حاکم رو قطع کرد.!!!
پــ نــ:
بهلول بوده؟
دیشب بالاخره تونستم فیلم عصبانی نیستم رو ببینم. اگه نمی دونید باید بگم که سال 92 تولید شده و سال 97 پخش! یعنی یه چهار پنج سالی توقیف بوده. الان هم که پخش شده فکر کنم یه ربع ازش حذف کرده باشن(داستان تو بعضی قسمت های فیلم خراب میشه و پایان داستان کلا تغییر میکنه!)
فیلم که واقعا سیاسی هست ولی چیزی که من رو اذیت می کرد(که البته تو خیلی فیلم ها هست) اینه که یک طرفه قضیه رو می بینن و فقط به بعد منفی ماجرا نگاه می کنن.
متاسفانه واقعیت های جامعه ی ما رو میگه و باید پذیرفتشون ولی حس می کنم خیلی نیمه خالی رو میبینه.
از یه چیزیش که خیلی خوشم اومد این بود که فیلمبرداری و تدوینش در اختیار مفهوم فیلم بود. فیلمه واقعا عصبانی بود!
به هرحال فیلم جذاب و باحالیه و حتما پیشنهاد می کنم ببینیدش صحنه های عاشقانه ی جالبی هم داره.
26 سال
میدونی صاحب این برج چند سالشه؟
...
23 سال، تو چیت از اون کمتره؟
یه کم دزدی، یه کم رابطه…
+اگه دیدینش این ویدئو رو هم ببینید صحنه آخر فیلم هست که سانسور شده:http://www.namasha.com/v/jaKnNqDw
آقا وضعیت مملکت جوریه که تنها پیشنهادی که می تونم بهتون بدم اینه که مثل این پنگوئن زیرک و عاقل رفتار کنید:
فقط اونجاش که میگه "رد دادیم"
نی قلیون منم! ینی بودم ولی الان هم هستم
واقعا هم لاغرم و این رو همه بهم گفتن حتی بچه که بودم(شیش هفت سالم بود فکر کنم) من رو بردن پیش یه فـــــــــــــــوق تخصص کودکان که بیش تر سال اونوره و خیلی باکلاسه و همیشه وقتش پره و اینا
ما هم که شنیده بودیم بین مریض هم ویزیت می کنه (:/) پس بار سفر بستیم و از شهرمون راه افتادیم رفتیم تهران. شبش رفتیم پیش عموم که اون موقع تهران بودن. برادر زن عموم (آدم باحالیم هست) بعد از اینکه فهمید می خوان من رو ببرن دکتر گفت:"بابا ول کنید این کارارو نداره شیر بهش بدید بخوره درست میشه"
ما هم نظر ایشون رو مثل سایر تجویزات نزدیکانمون ندیده گرفته و فرداش به طرف مطب خانم فوق تخصص راه افتادیم و کلی تو صف موندیم(یادمه اون روز پرسپولیس قهرمان لیگ شد) تا نوبتمون بشه.
اولا که خود خانم دکتر من رو ندید فقط دستیارش یه نگا بهم انداخت ثانیا گفت که بهش شیر بدین بخوره :/ یه سری دارو هم تجویز کرد که به دلیل مزه افتضاخشون هیچ وقت مثل آدم نخوردمشون.
خلاصه فقط پول صرف کردیم و وقت تلف شد.
حالا خواستم اینارو بگم که بدونید اولا فکر نکنید که دکتر ها چیزهای عجیب غریبی ان(البته بعضی وقتا واقعا نیازن) و ثانیا چاقی و لاغری و سفیدی و سیاهی و ایرانی و افغانی و پیر و جوون و زن و مرد و... مهم نیست چون الان من لاغرم و توی جامعه هیچ امتیازی از من سلب نشده بلکه انسانیت مهمه که هیچ کس بهش اهمیت نمیده.
بیاید آدم باشیم...
ما ایرانیا کلا خیلی به هوشمون می نازیم ینی فکر می کنیم اگر هم باهوش ترین مردم جهان نباشیم دیگه قطعا جزء سه تای اول هستیم، شاهد حرفمون هم دانشمندای زیاد ایرانیه؛ ینی ما ایرانیا فکر می کنیم انقدر دانشمند پروروندیم و به جهان عرضه کردیم که اگر ما نبودیم سرعت رشد علم توی دنیا نصف می شد یا الان آمریکا اقتصاد اول جهان نبود. خلاصه تصورمون اینه که ما ایرانیا خیلی باهوشیم و ههمون استحقاق درس خوندن توی مدارس تیزهوشان رو داشتیم ولی چون اینجا ایرانه و تو ایران همیشه حق ها خورده میشه حق ما هم به نحوی خورده شده. آرح.
آمّا زهی خیال باطل... چون
اگه یه سرچ کوچیک تو اینترنت بزنیم متوجه خواهیم شد که نه تنها باهوش نیستیم بلکه ضریب هوشیمون به نسبت کل جهان متوسط رو به پایین هم هست!
اینم مدرک
خلاصه خواستم بگم توهم باهوشی نزنیم و سعی کنیم چیزی که ارزش داره رو قوی کنیم یعنی فرهنگ؛ چون اگه اون لیست رو مشاهده بفرمایین می بینین اکثر کشور های متمول و با فرهنگ، متوسط هوشی بالاتری هم دارن البته ممکنه بگید چون اونا باهوش تر هستن یافرهنگ ترن که قطعا اشتباه می کنید :/
پس بیایید دست به دست هم بدیم به مهر تا فرهنگ کشور خودمون رو کنیم آباد و تا ولمون میکنم مثل انسان های اولیه سر چیزهای بی اهمیت نیوفتیم به جون هم. به خدا کشورمون حیفه خیلی پتانسیلمون بیشتر ازین حرفاست.
به امید روزی که بهترین مردم جهان بشیم.
حسن چند وقت پیش بهم گفت خواب دیدم که:
تو یه کشور نسبتا بزرگ زندگی می کردم که یه پادشاه داشت و هر سال همه مردم شهر رو جمع می کرد و ازشون می خواست که صادقانه مشکلات کشور رو بگن.
یک سال که انگار اوضاع مردم خیلی جالب نبود یک نفر به اسم فاضل از وسط جمع بلند شد و گفت: ﮔﻨﺪﻡ ﻭ ﺷﯿﺮ ﮐﻪ وعده دادی ﭼﻪ ﺷﺪ؟
ﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﺷﺪ؟ﻣﺴﮑﻦ ﭼﻪ ﺷﺪ؟
شاه هم در جواب گفت: ممنون که منو آگاه کردی مطمئن باش به زودی همه این مشکلات کاملا حل خواهند شد.
گذشت و گذشت تا زمان مراسم سال بعد فرا رسید. بازم همه مردم جمع شدن و دوباره شاه حرفش رو تکرار کرد.
اینبار ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ! ﮐﺴﯽ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ ﮔﻨﺪﻡ ﻭ ﺷﯿﺮ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﺴﮑﻦ ﭼﻪ ﺷﺪ!
اما ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ : "فاضل" ﭼﻪ ﺷﺪ؟؟
سلام
امتحانات ما هم شروع شده و الان وسطاشیم. دعا کنید همه رو خوب بدم وقتی برگشتم چند تا خاطره از کربلا میزارم مطمئنم جالبن.
واقعا تایم امتحانات جالبه ینی یه جوریه من که خیلی خوشم نمیاد(فکر کنم بقیه مثل منن)
الانم که دارم پست میزارم کلا یه جوریه :/
این یه بیت متفاوت رو هم داشته باشین تا بعد امتحانا :)
بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
صائب
زلزله جان میشه بری از کشورمون، به نظر به اندازه کافی لرزوندیمون(الته بستگی به هدفت داره ها)
ینی روزی نیست که دو تا خبر جدید ازت نشنویم.
چندوقت پیشم که شهر مارم لرزوندی(آخه دیگه چرا ما؟! :/ )
دارم کم کم یاد فیلم رسوایی میوفتم...
پــ نــ:
یه عزیز که خیلی هم قبولش دارم گفت این زلزله ها دیگه خیلی مشکوکن!
بیت اول این غزل خیلی معروفه و من شنیده بودمش ولی چند روز پیش یکی از اساتیدمون سر کلاس چند بیت دیگه هم ازش برامون خوند.
به معنای واقعی یک "ابر غزل"ه از استاد سعدی :)
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود
استادمون داشت یه مطلب علمی رو توضیح میداد درباره یه قاعده حرف میزد.
وسط حرفاش گفت علتی که دانشمندای این علم برای این قاعدشون ارائه کردن علت نیست، توجیه هست!
با شنیدن این جمله کمی به فکر فرو رفتم، مگه فرق علت و توجیه چیه؟
چندروز بعد به نتیجه رسیدم:
اگه قبل از اینکه کاری رو شروع کنیم یه هدف براش مشخص کنیم اون هدف میشه علت ولی اگه بعد از شروع کار یا آخرش براش یه علت بسازیم میشه توجیه. (نظر شخصی)
حالا با این توضیح چند درصد کارامون از روی توجیهه؟
به نظرم جالب میشه اگه هیچ کدوم از افعالمون بی علت(توجیه) نباشه!
پــ نــ:
دوست دارم نظر شما رو هم درباره فرق این دو بدونم.
این ایام چقدر بد میگذرند...
زلزله
ایران
آوار
خرابی
مرگ
و از طرفی
صفر
اسارت
رنج
سم
جگر
شهادت
این نیز بگذرد...
پــ نــ:
این پست ها جای خواندن دارند:
تسلیت؛ ایران...
کرمانشاه تسلیت نمی خواهد
سلام
ماهم برگشتیم
اول کاری بگم که کسایی که التماس دعا کرده بودن رو یادم نرفت.
امسال نسبت به 2سال قبل سفر متفاوتی را داشتم(امیدوارم همینطور متفاوت بمونه) و اتفاقات جالب و زیادی برام افتاد که اگه عمری باشه دو سه تاشو براتون به زودی تعریف می کنم.
خدارو شکر امسالم توفیق داشتم 6تا تاامام و یه امامزاده خوب خودمون رو زیارت کنم. امیدوارم کسایی که هنوز مشرف نشدن سال بعد بتونن به این سفر فوق العاده برن و کیف :)
به به بازم برای ما سعادت شد که تو پیاده روی اربعین شرکت کنیم. این هفته های آخر که خیلی یاد سال های قبل کرده بودم ولی خب خدا رو شکر عمری بود که دوباره ما هم بریم(بلکه این دفعه آدم شم)
خیلی سفر جذاب و دوست داشتی و سرشار از شور و شوقی هست واقعا که انصافا اگه یه بار آدم بره دیگه معتادش میشه.
و چه خوش گفت شاعر:
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
خلاصه با توجه به اینکه سفر پر خرجی هم نیست حتما پیشنهادش میکنم؛ چون بعد از سفر تحول معنوی عظیمی درون آدم به وجود میاد (مگه اینکه شبیه من باشید :/ )
راستی دعاتون می کنم به شرطی که حلالم کنید :)
+سعی میکنم وقتی برگشتم سفرنامه ای چیزی هم بزارم براتون.
یاعلی
پــ نــ:
ببخشید پست بی سر و تَهی شد آخه عجله دارم باس ساکمو ببندم...
جدیدا(خیلی هم جدید نیست البته) این عکسا چیه که مد شده؟! فاز سنگین فاز سنگین فاز سنگین...
همه عکس پروفایلشون ازین چیزا انتخاب کردن. من که خوشم نمیاد.
نمی خوام بگم کسایی که تو نخ این عکسا هستن فقط سرجوگیربازیه اینجورین ها، نه!
ولی به نظر اکثر متن های توی این تصاویر زیادی تخلیه.
مثلا همین دوستم، من کاملا میشناسم و میدونم مشکلی چیزی نداره بعد اومده از دیروز تا الآن 30 بار پروفایلشو عوض کرده و مرتب فاز سنگین گذاشته. بچه بشین درستو بخون!
مثالش: (به جان خودم، خودشم نفهمیده چی اینتو نوشته شده)
تازه من حس می کنم این عکسا روی افراد تاثیر هم میزاره و یه جورایی برعکسه.
ینی واقعا اوضاع مملکت اینقدر داغون شده که برای همه روزی 5 بار خیانت اتفاق می افته؟ نه بابا دیگه اینجوریم نیست خداوکیلی.
من که از این فازای سنگین خوشم نمیاد. هر چیزی به اندازش خوبه، منو که زده کردن.