تراوشات یک ذهن

از کوزه همان برون تراود که در اوست
تراوشات یک ذهن

سعی دارم مطالبی بنویسم که به تعداد کلماتشان و وقتی که از شما میگیرند ارزش داشته باشند؛ چون آن واژه ها از باورهای من سرچشمه دارند.
به انتقادات و نظراتتون نیازمندم تا بتونم بهتر بنویسم.
*قانون وبلاگ: 80% صداقت!
عکس نوشته:
اینم از کوزه ی ما...

بخش های ویژه
پیشنهاد های حسان

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۵

 

«ربنا آتنا» نگاهش را، که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا٬ که دلم بی‌قرار و توفانی است

 

قاسم صرافان

  • حسان
  • ۳

سلام

من خیلی رمان خون نیستم ولی یه چندتایی خوندم و البته علاقه مند تر هم شدم.

اگه به چندسال اخیر نگاه کنیم میبینیم رمان های دفاع مقدس خیلی باب شدن که خوب هم هست البته، ولی منهای اون شاید مهم ترین رمانی که معروف شد رمان هری پاتر بود که به نظر من واقعا ارزششم داشت.(یه جا خوندم نوشته بود رمان های هری پاتر جوانان آمریکا رو کتاب خون کرده، کم حرفی نیست ها)

من پیشنهاد میکنم حتما یکی از جلد هاشو بخونید حتی اگر همه قسمت هاشو به صورت فیلم دیدید؛ چون واقعا جالبه و ارزششم داره.

من وقتی رمانشو میخوندم یا فیلمشو می دیدم بعضی جاهاش به وجد میومدم و پیش خوندم می گفتم نویسنده این رمان انگار توی ذهن منه و می دونه توی خط بعد باید چی بگه که من خوشم بیاد و همین دلیلی شده برای جذاب بودنش.(این خارجیا واقعا کارشونو بلدن)

اما نقد فیلمش رو که آدم می بینه با خودش میگه این یهودیا چقدر کار میکنن برا اهدافشون و ما پتانسیلمون واقعا از اونا بیش تره ولی خوابیدیم.حیف.

البته من خودم رمانی می شناسم که حقیقتا اگه بهش بها داده بشه میتونه در حد و اندازه های هری پاتر و رمان های جوان پسند و جذاب دیگه باشه و حتی میشه ازاون فیلم ها ساخت ولی متاسفانه ناشر جرئت نداره چاپش کنه چون میگه استقبال نمیشه. حقم داره وضعیت کتاب کساده جدا.


 

پــ نــ:
کلا وضعیت بازار کساده جدا :)

 

  • حسان
  • ۱

  • حسان
  • ۲

 

 


 اون بار عصبانی بودم بهت گفتم بی لیاقت ، الان عصبانی نیستم ..... بی لیاقت
"خواهران غریب"
/برترین ها
  • حسان
  • ۲

حرم...!


پــ نــ:
شاید قشنگ ترین شعری بود که تابه حال خونده بودم

  • حسان
  • ۲

عبث...

آنقدَر شعر نوشتم و نخواندى که قلم

گفت اینقدر عبث قامتِ ما را متراش

مهدى خداپرست

  • حسان
  • ۱

یک بغل شعر سرودم نَبَرد از یادم ،


لیکن از بخت بدم شعر و غزل دوست نداشت...!

زهرا مصلح


 

پــ نــ:
با اینکه با شعرِ شعرای جدید نمی تونم خیلی ارتباط برقرار کنم ولی
این یکی به دلم نشست.

 

  • حسان
  • ۱

سلام

جدیدا دیدید چقدر تست روانشناسی مد شده. دیگه خسته شدم از بس تست دادم.

همشونم میگن شما آدم منطقی ای هستید، منطقِ شما بر احساسات شما غلبه داره، بیشتر به مطالعه علاقه داری، سخت کار میکنی و... اه اه اه مثل فیلما.آخه من انقدر هم کسل کننده نیستم که اینا میگن.

این اواخر یه تست دادم آخرش معلوم شد یه INTJ هستم. یه سوالاتی ازم پرسید که هنوزم درگیرشونم انقدر پیچیده بود.آخه منم ازین سوالا از کسی بپرسم خب می فهمم چه شخصیتی داره دیگه خسته نباشن طراح این سوالات واقعا.اول میگن به چه نوع شغلی علاقه داره و تو محل کارت چطوری هستی، آخرش همینا رو یکم جزئی میکنه و به عنوان نتیجه تحویلت میده.

تازه الآن به این قدرت رسیدم که خودم یه تست بسازم.از اینا که یه زن وسط عکسه و با اشیاء اطرافش یه شکل دیگه هم ساخته میشه بعد میگه تو نگاه اول کدوم رو دیدی اگه اون تصویر کلی رو ببینی منطقی هستی اگه اون تصویر داخلی رو ببینی(همون زنه) احساساتی هستی.حد اقل 5تا ازین تستا دادم، الکی نمیگم کار شدس.

ولی یه ویژگی جالبی که این تست ها دارن اینه که بعد از یکی دوساعت همشو یادت میره اگر هم می بینید من چیزی یادمه چون دیگه برام ملکه شده اینقدر تست دادم تا بفهمم چجور آدمی هستم.ول کنید بابا زندگی خودتونو بکنید. به نظر من(پس از بررسی راه های مختلف) بهترین روانشناس هر کس خودشه و هیچ کس بهتر از خودش، خودش رو نمی شناسه.به شرطی که بعضی وقتا بشینیم روی کارهامون فکر کنیم و تحلیلشون کنیم و سعی کنیم نقا ط ضعفمون رو ترمیم کنیم.(کار جذابی هم هست)


پــ نــ:
منم دیگه تست روانشناسی نمیدم.دیونه شدم.اصلا میدونید چیه فکر کنم روانشناس ها این تست ها رو ساختن که افراد سالم رو دیونه کنن بعد مجبور بشن برن پیش روانشناسا.
چم شده امروز؟ عقده ای شدم چرا؟؟!

  • حسان
  • ۴

‌ زِ عشقت بند بندِ

این دل دیوانه می لرزد ...!


خرابم می کنی اما ...!

خرابی با تو می ارزد...


هوشنگ ابتهاج

  • حسان
  • ۱

از مترسکی سوال کردم آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای ؟
پاسخم داد و گفت : در ترساندن و آزار دیگران لذتی به یاد ماندنی است !
پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم.
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم.
گفت : تو اشتباه می کنی زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد.

  • حسان