تراوشات یک ذهن

از کوزه همان برون تراود که در اوست
تراوشات یک ذهن

سعی دارم مطالبی بنویسم که به تعداد کلماتشان و وقتی که از شما میگیرند ارزش داشته باشند؛ چون آن واژه ها از باورهای من سرچشمه دارند.
به انتقادات و نظراتتون نیازمندم تا بتونم بهتر بنویسم.
*قانون وبلاگ: 80% صداقت!
عکس نوشته:
اینم از کوزه ی ما...

بخش های ویژه
پیشنهاد های حسان
  • ۴

امروز با دوستانم رفتم سینما و فیلم جدید آقای مهران مدیری رو دیدم.

فیلم جالبی بود و طنز دلنشینی داشت.

وقتی هر سکانس رو می دیدم احتمالا می خندیدم و البته میتونستم داستان رو دنبال کنم

ولی وقتی سعی می کردم ارتباط مفهومی بین سکانس هارو درک کنم...

هیچی دیگه الآن می تونم این ادعا رو داشته باشم که هیچی نفهمیدم.

کلا آدم نیستم که همه مفهوم های ریز و دقیق رو بفهمم ولی خب خنگ هم نیستم و حس می کنم بیش تر فیلم رو متوجه نشدم. شاید هم امروز، روزم نبود :)

ولی پیشنهاد میکنم به سینما برید و این فیلم قوی و خنده دار رو ببینید

 

پوستر فیلم ساعت 5 عصر


پــ نــ:
فقط اونجاش که مهران مدیری میگه "عقب تر" :)

  • حسان
  • ۵

لب‌های سرخ و طرّه‌ی افشان‌که جای خود
دنیا «غزل» نداشت اگر دختری نبود

روز زن مبارک

  • حسان
  • ۵

 

«ربنا آتنا» نگاهش را، که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا٬ که دلم بی‌قرار و توفانی است

 

قاسم صرافان

  • حسان
  • ۳

سلام

من خیلی رمان خون نیستم ولی یه چندتایی خوندم و البته علاقه مند تر هم شدم.

اگه به چندسال اخیر نگاه کنیم میبینیم رمان های دفاع مقدس خیلی باب شدن که خوب هم هست البته، ولی منهای اون شاید مهم ترین رمانی که معروف شد رمان هری پاتر بود که به نظر من واقعا ارزششم داشت.(یه جا خوندم نوشته بود رمان های هری پاتر جوانان آمریکا رو کتاب خون کرده، کم حرفی نیست ها)

من پیشنهاد میکنم حتما یکی از جلد هاشو بخونید حتی اگر همه قسمت هاشو به صورت فیلم دیدید؛ چون واقعا جالبه و ارزششم داره.

من وقتی رمانشو میخوندم یا فیلمشو می دیدم بعضی جاهاش به وجد میومدم و پیش خوندم می گفتم نویسنده این رمان انگار توی ذهن منه و می دونه توی خط بعد باید چی بگه که من خوشم بیاد و همین دلیلی شده برای جذاب بودنش.(این خارجیا واقعا کارشونو بلدن)

اما نقد فیلمش رو که آدم می بینه با خودش میگه این یهودیا چقدر کار میکنن برا اهدافشون و ما پتانسیلمون واقعا از اونا بیش تره ولی خوابیدیم.حیف.

البته من خودم رمانی می شناسم که حقیقتا اگه بهش بها داده بشه میتونه در حد و اندازه های هری پاتر و رمان های جوان پسند و جذاب دیگه باشه و حتی میشه ازاون فیلم ها ساخت ولی متاسفانه ناشر جرئت نداره چاپش کنه چون میگه استقبال نمیشه. حقم داره وضعیت کتاب کساده جدا.


 

پــ نــ:
کلا وضعیت بازار کساده جدا :)

 

  • حسان
  • ۱

  • حسان
  • ۲

 

 


 اون بار عصبانی بودم بهت گفتم بی لیاقت ، الان عصبانی نیستم ..... بی لیاقت
"خواهران غریب"
/برترین ها
  • حسان
  • ۲

حرم...!


پــ نــ:
شاید قشنگ ترین شعری بود که تابه حال خونده بودم

  • حسان
  • ۲

عبث...

آنقدَر شعر نوشتم و نخواندى که قلم

گفت اینقدر عبث قامتِ ما را متراش

مهدى خداپرست

  • حسان
  • ۱

یک بغل شعر سرودم نَبَرد از یادم ،


لیکن از بخت بدم شعر و غزل دوست نداشت...!

زهرا مصلح


 

پــ نــ:
با اینکه با شعرِ شعرای جدید نمی تونم خیلی ارتباط برقرار کنم ولی
این یکی به دلم نشست.

 

  • حسان
  • ۱

سلام

جدیدا دیدید چقدر تست روانشناسی مد شده. دیگه خسته شدم از بس تست دادم.

همشونم میگن شما آدم منطقی ای هستید، منطقِ شما بر احساسات شما غلبه داره، بیشتر به مطالعه علاقه داری، سخت کار میکنی و... اه اه اه مثل فیلما.آخه من انقدر هم کسل کننده نیستم که اینا میگن.

این اواخر یه تست دادم آخرش معلوم شد یه INTJ هستم. یه سوالاتی ازم پرسید که هنوزم درگیرشونم انقدر پیچیده بود.آخه منم ازین سوالا از کسی بپرسم خب می فهمم چه شخصیتی داره دیگه خسته نباشن طراح این سوالات واقعا.اول میگن به چه نوع شغلی علاقه داره و تو محل کارت چطوری هستی، آخرش همینا رو یکم جزئی میکنه و به عنوان نتیجه تحویلت میده.

تازه الآن به این قدرت رسیدم که خودم یه تست بسازم.از اینا که یه زن وسط عکسه و با اشیاء اطرافش یه شکل دیگه هم ساخته میشه بعد میگه تو نگاه اول کدوم رو دیدی اگه اون تصویر کلی رو ببینی منطقی هستی اگه اون تصویر داخلی رو ببینی(همون زنه) احساساتی هستی.حد اقل 5تا ازین تستا دادم، الکی نمیگم کار شدس.

ولی یه ویژگی جالبی که این تست ها دارن اینه که بعد از یکی دوساعت همشو یادت میره اگر هم می بینید من چیزی یادمه چون دیگه برام ملکه شده اینقدر تست دادم تا بفهمم چجور آدمی هستم.ول کنید بابا زندگی خودتونو بکنید. به نظر من(پس از بررسی راه های مختلف) بهترین روانشناس هر کس خودشه و هیچ کس بهتر از خودش، خودش رو نمی شناسه.به شرطی که بعضی وقتا بشینیم روی کارهامون فکر کنیم و تحلیلشون کنیم و سعی کنیم نقا ط ضعفمون رو ترمیم کنیم.(کار جذابی هم هست)


پــ نــ:
منم دیگه تست روانشناسی نمیدم.دیونه شدم.اصلا میدونید چیه فکر کنم روانشناس ها این تست ها رو ساختن که افراد سالم رو دیونه کنن بعد مجبور بشن برن پیش روانشناسا.
چم شده امروز؟ عقده ای شدم چرا؟؟!

  • حسان
  • ۴

‌ زِ عشقت بند بندِ

این دل دیوانه می لرزد ...!


خرابم می کنی اما ...!

خرابی با تو می ارزد...


هوشنگ ابتهاج

  • حسان
  • ۱

از مترسکی سوال کردم آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای ؟
پاسخم داد و گفت : در ترساندن و آزار دیگران لذتی به یاد ماندنی است !
پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم.
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم.
گفت : تو اشتباه می کنی زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد.

  • حسان
  • ۴

سفر

مسافرت کردن رو دوست دارم چون به جاهای جدید میرم و با چیز های جدید روبه رو میشم.
خیلی به جاهای دیدنی نرفتم و یه گردشگر به حساب نمیام ولی خب کم هم مسافرت نکردم ولی خیلی دوست حد اقل ایران رو خوب بشناسم، حیفه واقعا تو همچین کشوری باشی و استفاده نکنی.
اما خیلی دوست ندارم سفرم طولانی باشه نهایتا چهار پنج روز. بالاخره گفتن هیچ جا خونه خود آدم نمیشه.
البته اینم بگم که مسافرت با ماشین و اتوبوس واقعا آزارم میده، با هواپیما هم که تاحالا سر و کار نداشتم در نتیجه انتخاب اولم قطاره.
این هم یکی از آخزین جاهایی که رفتم و عکس گرفتم:

 

 


 

پــ نــ:
دارم میرم مشهد، سفر درسی. احتمالا 2 هفته دیگه در خدمتم.

 

  • حسان
  • ۰

نابینائی در شبِ تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی میرفت. فضولی به وی رسید و گفت:
ای نادان! روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟

نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلانِ بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.

 

حالِ نادان را به از دانا نمیداند کسی
گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بُوَد
طعن نابینا مزن ای دم ز بینائی زده
زآنکه نابینا به کار خویشتن بینا بُوَد

 


عبدالرحمن جامی

  • حسان
  • ۱

برق

واقعا برق نعمت عجیبیه. امشب که برق هامون قطع شد متوجه شدم. علاوه بر این فهمیدم خیلی هم بهش وابسته ایم، حالا اصلا نمی دونم این خوب هست یانه. جالبه حتی وقتی برق هم نبود داشتم با موبایل که یه وسیله برقیه کار می کردم (که الته شانس داشتم یکم شارژ داشت)

خیلی دوست دارم بدونم اگه برق وجود نداشت آیا یه جایگزین خوب مثل خودش بود یا اصلا ماجرا خیلی فرق می کرد؟

خلاصه اینقدر بی کار بودم که نزدیک بخوابم :)

  • حسان
  • ۰

دیشب این فیلم حدودا یک ساعت و نیم رو دیدم.اینقدر جالب بود که الآن بخوام به شما پیشنهادش کنم.

یه فیلم کم خرج، مفهومی و خوب. کل فیلم توی یه اتاق هست و هشت نفر 80 دقیقه زمان دارن تا به سوال امتحان جواب بدن.

اصلا این فیلم یه سبک جدید بود برای من و خیلی خوشم اومد. باید به نویسنده این فیلم آفرین گفت(کارگردان هم هست)

این فیلم محصول کشور انگلستان هست و بازیگر خیلی معروفی هم توش بازی نمی کنه و کیفیت فیلم بالاست.

 


پــ نــ:
با این سرچ کوچیک میتونید لینک دانلود یا تماشای این فیلم سینمایی رو پیدا کنید.

  • حسان
  • ۲

ناامنی

امروز وقتی فهمیدم عملیات تروریستی شده تو تهران اول باورم نشد ولی بعد از اینکه دیدم خیلی داره جدی میشه  یکم پیگیری کردم و با دیدن فیلم ها و تصاویر دیگه کاملا مطمئن شدم.

بله باید هم از اول باورم نمی شد چون تا به حال هرچی ازین افراد خبر خوندم درباره این بود که موفق به عملیاتشون نشد و دستگیر شدن و... پس باید از مسوول های این امنیت تشکر کرد.

البته همونطور که آقای خامنه ای گفت اینا ترقه بازی بیش نیستن و خیلی نباید نگرانشون باشیم، ولی با این حال امیدوارم دیگه ازین خبرا نشنویم.

  • حسان
  • ۰

سلام

تو قسمت نظرات پست قبل که حذفش کردم بعضی ها گفتن اون تصویر خیلی هم عجیب نیست چون مال فصل های آخر سریال سیمپسون ها ست.

یه نفر هم(جولیک) گفت خب برو تحقیق کن چرا منتظری باد خبر بیاره و این حرفا. منم یکم تحقیق کردم دیدم راست میگن خب بنده خداها.خلاصه خیلی چیز عجیبی نیست انگار اون تصویر.

ولی چیزی که من پیدا کردم این بود که ترامپ توی یکی از قسمت ها سال 2015 میاد توی انیمیشن حالا اینکه آیا اون عکس توی همون قسمت پخش شده یا نه رو نتونستم پیدا کنم چون اگه اون تصویر مال سال 2015 باشه بازم 2سال قبل از دیدار شاه عربستان و ترامپ خواهد بود.

ممنون از دوستانی که تذکر دادن.


 

پــ نــ:
اینم آدرس اون عکس:http://bayanbox.ir/view/205795777152216250/photo-2017-06-06-18-59-07-2.jpg

 

  • حسان
  • ۲

وقتی به مدرسه رسید، دانش‌آموزان سر جلسه امتحان بودند.

بدو بدو پله‌های ساختمان را بالا رفت، برگه‌اش را گرفت و روی صندلی  نشست.

به دوستش که در صندلی پشتی نشسته بود، گفت: خوندی؟ دوستش جواب داد: کلا 5 فصل خوندم.

یک‌آن جا خورد. گفت: مگه کلش 4 فصل نیست؟

دوستش خندید و گفت: چی می‌گی؟ کلش 8 فصله. انگار فشار امتحانا خیلی روت اثر گذاشته.

دنیا دور سرش چرخید. پرسید امروز چه امتحانی داریم؟

گفت: فیزیک دیگه!

*برای امروز هندسه خوانده بود*

:|

/خبر آنلاین

  • حسان
  • ۴

چارلی چاپلین به فرزندش گفت:
من در شعبده بازی روی طناب راه رفته ام ومیدانم چقدر این کار دشوار است

اما به جرات به تو می گویم که آدم بودن و روی زمین راه رفتن از این هم سخت تراست!!

  • حسان