تراوشات یک ذهن

از کوزه همان برون تراود که در اوست
تراوشات یک ذهن

سعی دارم مطالبی بنویسم که به تعداد کلماتشان و وقتی که از شما میگیرند ارزش داشته باشند؛ چون آن واژه ها از باورهای من سرچشمه دارند.
به انتقادات و نظراتتون نیازمندم تا بتونم بهتر بنویسم.
*قانون وبلاگ: 80% صداقت!
عکس نوشته:
اینم از کوزه ی ما...

بخش های ویژه
پیشنهاد های حسان

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۳

خودکار

چند وقت پیش دست یکی از دوستانم خودکار پنتر که به نظرم خودکار خارجی و نسبتا گرانی است را دیدم. پیش خود گفتم او که خیلی بچه حزب الله ای هست و پدرش در کشور فلان مسوولیت را دارد چرا یک خودکار ارزان و ایرانی استفاده نمی کند؟ سپس در دلم لبخند تلخی زدم و آهی کشیدم از دست این کارهای بعضی مذهبی ها!

گذشت تا چند روز بعد که راهم به فروشگاه کتاب و لوازم التحریر خورد. در سفر بودم و خودکار نداشتم برای همین سمت جعبه خودکار های فروشگاه رفتم و دنبال یک خودکار خوب گشتم. چشمم به خودکار های پنتر افتاد یکی را برداشتم و دیدم

ای دل غافل این که پنتر نیست خودکار پارسی کار است که همانطور از اسمش معلوم بود ایرانی است!

اینبار توی دلم به خودم خندیدم و کلی خجالت کشیدم.

باز هم گذشت تا امروز که می خواستم این پست را بنویسم. مشغول پیدا کردن یک عکس بودم که اتفاقی مطلبی را خواندم که در آن چند شرکت برتر خودکار سازی ایران را معرفی می کرد. در کمال تعجبِ من شرکت پنتر هم یکی از آن ها بود! کمی تحقیق کردم و دیدم بله پنتر هم ایرانی است.

می خواستم درباره قضاوت کردن چیزی بنویسم فهمیدم مشکلاتم عمیق تر از این حرف هاست! انگار بعضی چیز ها در من نهادینه شده...

  • حسان
  • ۰

در خبر هایی که به گوشم رسید دو تا از آنها جالب بود:

  • صدر اعظم آلمان همان ابتدای کار که کرونا وارد کشورش شد گفت احتمالا هفتاد درصد آلمانی ها کرونا خواهند گرفت!
  • رئیس جمهور ایتالیا هم حکومت نظامی اعلام کرده است!

شاید به ظاهر خنده دار باشند اما به نظرم بهترین نوع مدیریت است. صدر اعظم آلمان به درستی مردم را ترسانده تا جلوی برون رفتن آنها را بگیرد. همه کارشناسان می گویند تنها راه شکست دادن کرونا ماندن در خانه است ولی نمی دانم بعضی از ماها چرا نمی خواهیم بپذیریم. این را هم در نظر داشته باشیم که تا امروز آمار مرگ بیماران کرونایی در ایران 4.5درصد بوده نه 2یا 3درصد!

ای کاش کمی جدی تر می گرفتیم تا زودتر از شر این ویروس خلاص شویم...


پــ نــ:

هر چی سعی کردم درباره کرونا چیزی ننویسم دیدم نمیشه :))

  • حسان
  • ۵

یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است

به چه امید به بازار رساند خود را؟


صائب تبریزی


پــ نــ:

قبلا مولوی و حافظ رو خیلی دوست داشتم ولی الآن شاعر مورد علاقه ی منه این مرد :)

  • حسان
  • ۱

سریالی را تماشا میکنم به نام لیست سیاه، قبلا هم درباره اش کمی نوشته بودم.

دیروز فصل ششمش را تمام کردم؛ کاری با داستان جذاب و رمز و راز های در هم تنیده اش ندارم بلکه نکته ای که ذهنم را درگیر کرد این بود که چقدر شخصیت های داستان برای اهداف زندگی شان تلاش می کنند و نقشه می کشند.

شاید بعضی از ماها هنوز هدفی برای خودمان پیدا نکردیم ولی خطاب به کسانی که هدف خود را دنبال می کنند پیشنهاد میکنم این سریال و سریال برکینگ بد را ببینند و با این دید به داستان و شخصیت ها نگاه کنند، به نظرم به شدت انرژی بخش اند.

 

 

فکر کنم درستش هم همین باشد، وقتی برای خودت هدفی انتخاب کردی باید زوائد را از زندگی حذف کرد، باید سعی کرد که در مسیر باقی بمانی وگرنه هدف چه فایده ای دارد؟ 

خیلی ها مثل خودم هدفشان زندگی شان را تغییری نداده. من قبلا برای آدم هایی که هدف داشتند ارزش زیادی قائل بودم اما حال که به خودم نگاه می کنم می بینم فرق خاصی با افراد بی هدف ندارم. به نظرم اسمش را نباید بگذارم هدف، اسمش در اصل آرزوست!


پــ نــ:

1. سخته توی مسیر هدفت همیشه باقی بمانی...اراده ی پولادین میخواد :/

2. سریال های دیگه ای معرفی نکردم چون خیلی سریال بین نیستم وگرنه فکر کنم خیلی از سریال ها طبق چیزی که گفتم انرژی بخش باشن!

  • حسان
  • ۳

الگوها

چند وقتی است که مسئله ای درگیرم کرده. در اطرافم اکثر آدم ها نظراتی دارند که انگار برای خودشان نیست و از کسانی که آنها را بیشتر قبول دارند گرفته اند که آن افراد می توانند مرده یا زنده باشند.

یکی از مصادیق این کار انتخاب الگو در زندگی است.

من با اصلش مشکلی ندارم بلکه با نوع نگاه افراد به الگوها و افراد مقبولشان مشکل دارم.

می دانید چرا؟ چون این افراد اول الگو انتخاب می کنند بعد می روند فکر می کنند که مبنای زندگی من باید چگونه باشد؟ هدف زندگی من چیست؟ چه کار هایی برای موفقیت باید انجام دهند؟

خب، جواب ها همه واضح است چون آنها در ذهنشان بت هایی دارند که می خواهند شبیه آنها شوند در نتیجه افکار و رفتارشان هم شبیه آنها می شود.

 

 

سوال من این است: اصلا چرا آن انسان را الگو و محبوب خود قرار داده اند؟

چون آدم جامعی است؟ اصلا چه کسی گفته جامعیت داشتن خوب است؟

چون آدم خوش اخلاقی است؟ از کجا معلوم در خلوت هایش هم آنگونه باشد؟

چون او فوتبال دوست دارد و فلانی بهترین بازیکن فوتبال است؟ شاید اگر الگویی انتخاب نمی کرد آن بازیکن بعد ها آرزو می کرد شبیه همان انسان بازی کند!

چون حرف های حسابی و دقیقی میزند و خیلی باهوش است؟ مگر اطاعت از چنین انسان هایی واجب است؟ یا اصلا مگر هر حرف حسابی درست است؟؟

و...

من فقط می گویم اول مبنای فکری خودمان را تشکیل دهیم، بعد برویم سراغ هم تیمی بگردیم و الگو انتخاب کنیم. آن هم نه به این صورت که الگوی من هر چه گفت درست است و حتی اگر به ظاهر هم درست نیست حتما من متوجه نمی شوم و توجیهی دارد! هر کس ممکن است خطا کند پس ذهن خودمان را با الگوها دار نزنیم... چون مطمئنم انسان های اطراف ما معصوم نیستند.

  • حسان
  • ۴

تغییر

داشتم بعد از مدت ها وبلاگ گردی می کردم که به یک پادکست برخوردم آن را شنیده و خواندم خاطره ای زیبا بود که خیلی عالی نوشته شده بود سپس دوباره حسی که سالیان قبل برای نوشتن داشتم آمد سراغم. پیش خود گفتم هیچ چیز نباشد حداقل تمرین نویسندگی که هست!

دوباره سری به پنل مدیریت کنجک زدم و چرخی در وبلاگ خودم. متوجه شدم خیلی تغییر کرده ام شاید در اصول فکری خودم تحولی اتفاق نیافتاده ولی روش فکر کردنم از اسن رو به آن رو شده فکر می کنم منظم تر شدم.

خلاصه بعد از اینکه مطالب قبلی را خواندم گفتم بگذار وبلاگ هم مثل خودم تغییری بکند اسم، آدرس، لوگو، کمی قالب و یک سری جزئیات دیگر را مطابق سلیقه ی فعلی ام کردم.

 

 

امیدوارم همه این تغییرات درست باشند...


پــ نــ:

آخر نفهمیدیم کرونا خطرناک هست یا نه!!!

  • حسان